من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت،
در تهاجم با زمان آتش زدم،کشتم؛
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم،
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم،
من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم
تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به شوق منتظر بودن همه صبرو قرارم رفت
بهارم رفت، عشقم مرد، یارم رفت.
در تهاجم با زمان آتش زدم،کشتم؛
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم،
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم،
من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم
تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به شوق منتظر بودن همه صبرو قرارم رفت
بهارم رفت، عشقم مرد، یارم رفت.
نویسنده » مهدی اصغری . ساعت 2:32 عصر روز شنبه 87 مهر 20